مدیریت استراتژی از آن دسته کارهایی است که مانند لغت استراتژی خیلی به کار برده میشود؛ اما بیشتر افرادی که از آن استفاده میکنند مفهوم آن را به درستی نمیدانند. در ادامه ما بحث را با یک داستان شروع میکنیم و هر چه پیش میرویم این مفهوم برایمان روشنتر میشود.
زمانی دو رئیس شرکت وجود داشتند که در یک صنعت یکسان با هم رقابت داشتند. این دو رئیس تصمیم گرفتند برای یک ادغام احتمالی به یک سفر اردویی بروند. آنها به عمق جنگلی برای قدم زدن رفتند. ناگهان، به یک خرس زوزه کشان برخوردند که بر روی پاهای خود بلند شده بود. فوراً مدیر اول کوله پشتی خود را برداشته و یک جفت کفش برای دویدن، بیرون آورد. مدیر دوم به آن گفت: “آهای، تو نمیتوانی از این خرس پیشی بگیری و جلو بزنی. مدیر اول پاسخ داد: “ممکن است نتوانم از این خرس پیشی بگیرم اما مطمئناً میتوانم از تو پیشی بگیرم!”
این داستان مفهوم مدیریت استراتژیک را نشان میدهد یعنی دستیابی و حفظ مزیت رقابتی. چگونه سازمانهای تجاری با موفقیت در محیط تغییر کسب و کار فعالیت میکنند؟ مدیریت استراتژیک به عنوان یک ارزش اصلی در کمک به سازمان با موفقیت در یک محیط پویا و پیچیده عمل کرده است. حتی موفقترین شرکتهای Fortune۵۰۰ میپذیرند که قطعاً با پیروی از روشهای سنتی این کار عملی نیست. اکثر شرکتهای موفق مانند جنرال الکتریک متخصصان اینترنت را در اختیار گرفتند تا مدیران خود را در زمینه شبکه جهانی وب آموزش دهند. این شرکت شبکه مالی www.gefn.com خود را در سال ۲۰۰۰ برای مصرف کنندگان خود راه اندازی کرده است. همچنین این شرکت در المپیک تبلیغات زیادی را انجام داد.
فرآیند مدیریت استراتژیک
مدیریت استراتژیک از چهار عنصر اساسی تشکیل شده است.
- بررسی محیطی
- تدوین استراتژی
- اجرای استراتژی
- ارزیابی و کنترل
بررسی محیطی عبارت است از: نظارت، ارزیابی و انتشار اطلاعات محیطهای خارجی و داخلی برای افراد کلیدی شرکت. هدف از آن شناسایی هویت عوامل استراتژیک عناصر خارجی و داخلی است که آینده شرکت را تعیین میکنند.
محیط خارجی؛ از متغیرهای (فرصتها و تهدیدها) تشکیل شده است که خارج از سازمان هستند و به طور معمول در کنترل کوتاه مدت مدیریت ارشد نیستند. این متغیرها زمینهای را که شرکت در آن وجود دارد، تشکیل میدهند.
محیط داخلی؛ یک شرکت شامل متغیرهایی (نقاط قوت و نقاط ضعف) است که در خود سازمان است و معمولاً در کنترل کوتاه مدت مدیریت ارشد نیست. این متغیرها زمینهای را که در آن کار انجام میشود، تشکیل میدهند. آنها شامل ساختار، فرهنگ و منابع شرکت هستند.
سادهترین روش برای انجام اسکن محیطی از طریق تجزیه و تحلیل SWOT است. SWOT مخفف اختصاری است که برای توصیف آن نقاط قوت (Strengths)، ضعف (Weakness)، فرصتها (Opportunities) و تهدیدهای (Threats) خاص که از عوامل استراتژیک برای یک شرکت خاص هستند، استفاده میشود.
تدوین استراتژی، توسعه برنامههای دوربرد برای مدیریت مؤثر فرصتها و تهدیدهای محیطی، با توجه به نقاط قوت و ضعف شرکتها است که شامل تعریف مأموریت شرکت، مشخص کردن اهداف قابل دستیابی، تدوین استراتژیها و تعیین رهنمودها و سیاست گذاریها است.
اجرای استراتژی؛ فرایندی است که با تدوین برنامهها، بودجهها و رویهها، استراتژیها و سیاستها عملی میشوند. این روند ممکن است شامل تغییراتی در فرهنگ، ساختار و یا سیستم مدیریتی کل سازمان باشد. بیشتر اوقات اجرای استراتژی توسط مدیران سطح میانی و عملیاتی با بررسی مدیریت ارشد انجام میشود. بعضی اوقات که به عنوان برنامهریزی عملیاتی خوانده میشود؛ اجرای استراتژی اغلب شامل تصمیمات روزانه در زمینه تخصیص منابع است. این برنامه شامل برنامهها، بودجهها و رویهها است.
ارزیابی و کنترل؛ فرایندی است که در آن فعالیتهای شرکت و نتایج عملکرد بررسی میشوند تا عملکرد واقعی با عملکرد مطلوب قابل مقایسه باشد. مدیران در تمام سطوح از اطلاعات حاصل برای انجام اقدامات اصلاحی و برطرف کردن مشکلات استفاده میکنند. اگرچه ارزیابی و کنترل اصلیترین عنصر اصلی مدیریت استراتژیک است، اما میتواند نقاط ضعف را در برنامههای استراتژیک که قبلاً اجرا شده بود، نشان دهد و بنابراین کل روند را برای شروع دوباره تحریک میکند.
نقش استراتژیستها
استراتژیستها افراد یا گروههایی هستند که در درجه اول در تدوین، اجرا و ارزیابی استراتژی نقش دارند. به معنای محدود، همه مدیران استراتژیست هستند. در خارج از سازمان افرادی وجود دارند که در جنبههای مختلف مدیریت استراتژیک نیز شرکت میکنند. آنها نیز به عنوان استراتژیست یاد میشوند.
- مشاوران
- کارآفرینان
- هیئت مدیره
- مدیر ارشد اجرایی
- مدیریت ارشد
- کارکنان برنامه ریزی شرکت
- مدیران سطح واحدهای استراتژیک تجاری (SBU)
- مدیران سطح میانی
- دستیار اجرایی
در اینجا توضیح مختصری در مورد نحوه برخورد استراتژیستهای مختلف به فرآیند ارائه شده است.
۱. مشاوران: بسیاری از سازمانهایی که به دلایلی مانند اندازه کوچک، الزامات کمیاب، محدودیتهای مالی و غیره دارای بخش برنامهریزی شرکتی نیستند، از مشاوران خارجی در مدیریت استراتژیک استفاده میکنند.
۲. کارآفرینان: ترویج دهنده هستند که ایده راهاندازی یک شرکت تجاری را برای دریافت حداکثر بازده در سرمایه گذاری خود تصور میکنند. آنها منتظر تغییر محیط و در نتیجه فرصتی برای بهره برداری از اوضاع به نفع خود هستند بنابراین، نقش استراتژیک آنها برای موفقیت در سرمایه گذاری بسیار چشمگیر در یک شرکت تجاری جدید است. بنابراین، از یک کارآفرین انتظار میرود که او باید پیشبینی، حس مسئولیت پذیری، تمایل به تلاش سخت و روحیه دلسوزانه برای تحمل هرگونه شرایط احتمالی آینده داشته باشد. به گفته دراکر، ” کارآفرین همیشه به دنبال تغییر است، به آن پاسخ میدهد و از آن به عنوان یک فرصت سوء استفاده میکند”.
۳. هیئت مدیره:افراد حرفهای هستند که طبق قوانین و مقررات شرکتها، در هیئت مدیره توسط سهامداران شرکت انتخاب میشوند. آنها مسئول اداره کلی سازمان هستند. آنها قرار است برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده، مدیریت ارشد را در چارچوب استراتژیهای تجاری راهنمایی کنند. همچنین وظیفه هیئت مدیره است كه عملکرد سازمان را بررسی و ارزیابی كند، چه براساس استراتژی تعیین شده باشد یا نه. هیئت مدیره همچنین مجاز به انتصاب مدیران ارشد است. در همین ارتباط، باید توجه داشت که موفقیت استراتژیها به قدرت نسبی هیئت مدیره و رئیس اجرایی بسیار بستگی دارد.
۴. رئیس ارشد اجرایی: در حلقه مدیریت، مدیر عامل نفر اول است، در کنار هیئت مدیران. وی حساسترین پست را اشغال میکند، که مسئولیت کلیه جنبههای مدیریت استراتژیک را از تدوین تا ارزیابی استراتژی بر عهده دارد. در برخی از شرکتها به عنوان مدیر عامل، مدیر اجرایی یا به عنوان مدیر کل منصوب میشوند. هر چه که باشد، وی مهمترین استراتژیست است که وظیفه دارد نقش مهمی در تصمیم گیری استراتژیک ایفا کند.
۵. مدیریت ارشد:از رئیس اجرایی گرفته تا سطح عملکردی شروع میشود. این مدیران در جنبههای مختلف مدیریت استراتژیک نقش دارند. برخی از اعضای مدیریت ارشد معمولاً بصورت دورانی به عنوان مدیر در هیئت مدیره عمل میکنند. همه آنها در کمیتههای مختلف سطح بالا که توسط هیئت مدیره تشکیل شدهاند برای مراقبت از موضوعات با اهمیت استراتژیک و سایر موضوعات سیاست گذاری خدمت میکنند. کمیتههای اجرایی متشکل از مدیران ارشد، مسئول اجرای استراتژیها و برنامهها و ارزیابی دورهای عملکرد هستند.
۶. کارکنان برنامه ریزی شرکت: کارکنان برنامهریزی شرکت نقش مهمی در مدیریت استراتژیک ایفا میکنند. این مدیریت در تمام جنبههای تدوین، اجرای و ارزیابی استراتژی کمک میکند. علاوه بر این، آنها مسئول تهیه و ارتباط برنامههای استراتژیک و انجام مطالعات ویژه و تحقیقاتی مربوط به مدیریت استراتژیک هستند. توجه به این نکته ضروری است که گروه برنامهریزی شرکت مسئولیت مدیریت استراتژیک را برعهده ندارد و معمولاً این روند را به تنهایی آغاز نمیکند. این بخش با ارائه پشتیبانی اداری، وظایف خود را برای کمک به معرفی، کار و نگهداری سیستم مدیریت استراتژیک انجام میدهد.
۷. مدیران سطح (SBU) : مخفف واحدهای تجاری استراتژیک هستند. براساس این رویکرد، واحد اصلی تجاری به واحدهای مستقل مختلفی تقسیم میشود و مجاز به تشکیل استراتژیهای مربوط به خود است. در حقیقت، تجارت متنوع است و بنابراین، مدیران دپارتمانها باید به عنوان استراتژیست اصلی عمل كنند و از منافع بهینه برای بخشهای خود مراقبت كنند. از این رو استراتژیستها، یعنی مدیران دپارتمان از حداکثر اختیارات و مسئولیت در واحدهای استراتژیک تجاری خود برخوردار میشوند.
۸. مدیران سطح میانی: آنها اساساً برنامهریزان عملیاتی هستند که در بهترین حالت به عنوان “تابلو و بلندگوی صدا” برای برنامههای دپارتمان، مجری برای تصمیمات گرفته شده سطوح بالا، پیرو رهنمودهای سیاستگذاران هستند. از آنجا که آنها اساساً در اجرای استراتژیهای عملکردی مشارکت دارند، مدیران سطح میانی به ندرت برای اهداف دیگری در مدیریت استراتژیک به کار میروند.
۹. دستیار اجرایی: دستیار اجرایی شخصی است که در اجرای وظایف خود از راههای مختلف به مدیر اجرایی کمک میکند. این وظایف عبارتند از: کمک به رئیس اجرایی در جمعآوری و تجزیه و تحلیل دادهها، پیشنهاد گزینههای جایگزین در مورد تصمیمگیری، تهیه خلاصه گزارههای مختلف، پروژهها و گزارشها، کمک به روابط عمومی و کارکردهای ارتباط، هماهنگی فعالیتها با کارکنان داخلی و افراد خارجی و به عنوان فیلتر اطلاعاتی که از منابع مختلف دریافت میشود عمل میکند.
پدید آورنده: نوید شریفی