تعاریف استراتژی
همانطور که در بخش قبل مشاهده کردید، استراتژی از لحاظ طبیعی و تاریخی با پیش نمایش سناریوهای مختلف و برنامههای عملیاتی که در مواجهه با آنها ایجاد میشود، مرتبط است. با این حال، هرگز تعریف مشخصی از استراتژی وجود نداشته است. این اصطلاح دارای چندین معناست، در مقیاس و پیچیدگیهای متفاوت، که میتواند به معنای: سیاستها، اهداف، تاکتیکها و برنامهها باشد. با این حال، همواره مفهوم استراتژی بطور غیر مستقیم در زمینه مدیریت استفاده شده است. در اصل میتوان تا حدودی اظهار داشت که استراتژی در زمینه مدیریت به معنای هر چیزی است که با یک روند دقیق تدوین شده باشد و موقعیت را در یک محیط خاص بصورت کامل و جامع با در نظر گرفتن تمام جوانب شرکت بررسی کرده باشد.
مینتزبرگ و همکارانش بر این عقیدهاندکه استراتژی دشمن رویکردهای قطعی و جبرگرایانه است؛ زیرا آنها آزادی و انتخاب را به حداقل میرسانند. استراتژی فقط یک راه مقابله با دشمن در یک فضای رقابتی یا بازار نیست که توسط بسیاری در ادبیات و عموم مردم استفاده میشود. زیرا استراتژی فقط نمیتواند ایدهها، پیشنهادات، دستورالعملها و راهحلها را خلاصه کند. در عوض استراتژی دارای وسعت و دامنهای است که مفهوم بهرهوری عملیاتی را هم در بر میگیرد و فقط خود را محدود به تاکتیکهای آن نمیکند. به عبارت دیگر، استراتژی فعالیتی و چیزی استاتیک نیست، که مفهوم آن پیچیده و درک آن دشوار باشد.
این واقعیت توضیحی دارد. استراتژی در سازمانها، به عنوان یک زمینه مطالعاتی، بسیار جدیدتر از روش فعلی خود است و دانش آن در دست ساخت است. این را میتوان از طریق تجزیهوتحلیل بر ادبیات که چندین تعریف مختلف از استراتژی را در طول زمان نشان میدهد درک کرد.
با توجه به تعاریف ذکر شده، همراه با صدها تعریف دیگر، به نظر میرسد که تعریف معنی استراتژی نه بسته و نه ساده برای ایجاد اجماع است. ما نمیتوانیم بگوییم تعریف خاصی صحیح است. هر تعریف موجود صحیح است، اما شامل محدودیتهایی در مجموعه فرضیات و ابعاد مرتبط با آن است.
تعریف مدیریت استراتژی
عبارت قدیمی تجارت یعنی جنگ منعکس کننده روحیه رقابتی و ماهیت استراتژیک دنیای تجارت است. در آن رقبای جهانی برای تسلط نهایی در یک میدان نبرد (بازار) که در آن هر مدعی به آن دسترسی پیدا کرده و از منابع مشترک استفاده میکنند (به عنوان مثال منابع انسانی و فناوری موجود). مزیت اصلی استراتژی برای پیروزی و غلبه بر رقبا در بازار ناشی از استفاده متمایز از این منابع است. این مزیت در واقع روش آن بنگاه در استفاده از منابع است، به عبارت دیگر توانایی بنگاه را برای رقابت در نظرمیگیرد. تلاش برای رسیدن به این هدف موفقیت آمیز باشد یا نه، ناگزیر مسیر (رفتار و عملکرد) بنگاهها را با گذشت زمان تغییر میدهد.
طبق گفتههای Bhalla و همکاران، مدیریت استراتژی به عنوان یک رشته ترکیبی متأثر از جامعه شناسی و اقتصاد متولد شد. ممکن است این یک تکامل نظریههای سازمان تلقی شود. این امر فقط در دهه ۱۹۵۰ با توجه به پیشرفت و توجه بیشتر، چه از نظر دانشگاهی و چه از دنیای تجارت، شروع به جلب توجهکرد و توسعه آن کاملاً در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ آغاز شد.
طبق نظر PORTH، مدیریت استراتژی بعنوان بخشی از برنامهریزی استراتژی پدید آمد، اما اکنون به عنوان یکی از ابزارهای اصلی آن در نظر گرفتهشده است. این برنامه در مدیریت استراتژی گنجانیده شده است، که برنامهریزی و مدیریت را در همان فرآیند متحد میکند. از طرف دیگر استید (Stead) اظهار دارد كه مدیریت استراتژی ناشی از مفهوم سیاست سازمانی است. این مفهوم، سازمان را به عنوان سیستمی توصیف میكند كه، در آن منابع اقتصادی با كاركردهای شركت هماهنگ شده و در زمینه تولید سود، بطور مؤثر استفاده میشود.
پس از تأسیس مدیریت استراتژی، این علم به سرعت گسترش یافت و هر دو مدل نظری و عملی را تولید کرد. طیف گستردهای از مدل ها در دهه ۱۹۶۰ از تحلیل بازار بیرون آمدند، از جمله ماتریس BCG، مدل SWOT، منحنی تجربه و تجزیه و تحلیل نمونه کارها و همچنین مفاهیم مهمی از قبیل تحلیل اقتصادی ساختار، رفتار و عملکرد، صلاحیتهای متمایز، مهارتها و به اصطلاح سیستمهای برنامه ریزی استراتژیک.
در حال حاضر، مدیریت استراتژی یکی از برجستهترین و مرتبطترین زمینهها در حوزه مدیریت است. این حوزه مجموعهای از اقدامات مدیریتی را تشکیل میدهد که مدیران شرکت را قادر میسازد تا آن را با محیط و مسیر صحیح توسعه خود هماهنگ نگهدارند، و از این طریق اهداف و رسالت خود را تحقق بخشند.
طبق گفتههای آنسوف و مک دونل، مدیریت استراتژی یک رویکرد سیستماتیک برای مدیریت تغییرات است، که شامل این موارد است: موقعیتیابی سازمان از طریق استراتژی و برنامهریزی، واکنش استراتژیک در زمان واقعی از طریق مدیریت مشکلات و مدیریت سیستماتیک مقاومت در حین اجرای استراتژی. از طرف دیگر PORTH معتقد است که، مدیریت استراتژی به عنوان یک فرآیند تدوین، اجرا و ارزیابی تصمیماتی قابل تعریف است که سازمانها را قادر میسازد وظیفه خود را تعریف و به دستآورند و در نهایت ایجاد ارزش کنند.
از نظر بومان(Bowman) و همکاران، مدیریت استراتژی به موضوعاتی مربوط میشود که باعث ایجاد و پایداری مزیت رقابتی میشود و یا به جستجوی چنین مزیتهایی میپردازد. علاوه بر این، گرنت(Grant) استدلال میکند که مدیریت استراتژی یک رابطه پیچیده بین تمرکز سازمانی، نتایج به دست آمده و طیف گستردهای از متغیرهای محیط خارجی و داخلی سازمان را شامل میشود.
طبق گفته دس(Dess) و همكاران، مدیریت استراتژی در سازمان باید به یك فرآیند و یك مسیر واحد به منظور هدایت اقدامات در سراسر سازمان تبدیل شود. این شامل تجزیهوتحلیل سازمانی، تصمیمگیریها و اقداماتی در زمینه ایجاد و حفظ مزیت رقابتی است. این نویسندگان چهار ویژگی اصلی را برای مدیریت استراتژی تعریف میکنند: هدایت به سمت اهداف کلی سازمان ، شامل چندین ذینفع در تصمیمگیری، نیاز به ترکیب دیدگاههای کوتاه مدت و بلند مدت و شامل شناخت معاملههای تجاری بین اثربخشی و کارآیی است.
Stead به نوبه خود، مدیریت استراتژی را به عنوان یک فرآیند در حال انجام شامل تلاش مدیران استراتژی برای تنظیم سازمان با محیطی که در آن فعالیت میکنند ضمن ایجاد مزیت رقابتی ، تعریف کرد. این مزایای رقابتی شرکت را قادر میسازد از فرصتها استفاده کنند و تهدیدهای زیست محیطی را به حداقل برساند.
در اینجا برخی از تعاریف استراتژی از دیگر صاحب نظران و دانشمندان را آورده تا با تمامی تعاریف آشنایی لازم را پیدا کنیم:
- چندلر (۱۹۶۲): استراتژی تعیین کننده اهداف اساسی بلند مدت یک شرکت و اتخاذ دورههای عملی و تخصیص منابع لازم برای انجام این اهداف است.
- مینتزبرگ (۱۹۷۹): استراتژی نیرو واسطهای بین سازمان و محیط آن است. الگوهایی سازگار در جریان تصمیمات سازمانی برای مقابله با محیط.
- Prahlad (۱۹۹۳): استراتژی بیشتر از تناسب و تخصیص منابع است. بلکه بسط و اعمال نفوذ بر منابع است.
- پورتر (۱۹۹۶): استراتژی در رابطه با تفاوت است. این به معنای انتخاب عمدی مجموعهای از فعالیتها، برای ارائه ترکیبی منحصر به فرد از ارزش است.
به طور کلی، مدیریت استراتژی یک اصطلاح گسترده است که شامل تعیین مأموریت و هدف سازمان در زمینه محیطهای بیرونی و داخلی آن است. به همین علت سعی ما بر آن بود که در مطالعه بخش یک و بخش دو (استراتژی واقعا چیست؟)، آن را از تمام دیدگاهها و بخشها برسی کنیم. به همین علت با مطالعه این دو بخش شاید توانسته باشیم شما را به درکی روشن و کامل از استراتژی برسانیم.
.
پدیدآورنده: نوید شریفی